ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مادربزرگ تپل

اسم من كوروش و 16 سالمه امروز ميخوام خاطرم رو براتون تعريف كنم.الانكه
دارم اينا رو تايپ ميكنم دارم از شق درد ميمرم خلاصه بريم سر اصل مطلب:من
مادر پدرم از هم جدا شدن و من و مادرم پيش مادربزرگم زندگي ميكنيم مادرم
از صبح تا 6 و 7 شب سر كاره و منم و مادر بزرگم.مادربزرگ من يه خانم
59-60 ساله تپل مپلي و نسبت به سنش به نظر من خوشگل من يه 3 سالي هست كه
تو كف كس و كون اين بنده خدا بودم اين بيچاره فكر ميكرد آره آقا ما نوشيم
نظري بهش نداريم معمولا لباساشو پيش من عوض ميكرد كرست كه نميبست اما
وقتي هم ميبست ميگفت من براش ببندم و منم كلي با اين قضيه حال
ميكردم.مادر بزرگ من معمولا اول هر هفته شنبه ها ميرفت حموم.حموم ما بعد
از آشپزخونس يعني اول بايد از آشپزخونه رد شي بعد وارد رختكن شي
آشپزخونمون هم تنگ يه طرفش گاز و طرف ديگش كابينت اين وسط هم اگه كسي
باشه كلا يه 10سانتي متر بيشتر ديگه جا نيست ظهر بود حوالي ساعت 2 3
ناهار رو زده بوديم تو رگ و مادربزرگم داشت ظرفارو جلو كابينت ميشست كه
من هم كيري تو كف بودم اومدم يه حال كوچلو به كوروش كوچلو بدم خلاصه به
بهانه تو رختكن رفتن و اين كه كار دارم اومدم از پشت مادربزرگم رد شم
كيرم سيخ سيخ و استوار استوار بود كيرم قشنگ لاي چاك كونش گير كرد منم
داشتم حال كيكردم يه 10 ثانيه وايساده بودم كه مادر بزرگ گفت رد شو ديگه
داري چه غلطي مكني خلاصه آقا ما رفتيم تو حموم و يه كله خودمو خالي كردم
عشتياقم به سكس 100 برابر شده بود يه يك ربعي گذشت مادربزرگم عازم حموم
شد بنده خدا شلوار و پيراهن و در آورد به من گفت پشتمو بكنم بهش كه شرتشو
هم در بياره و بره حمام خلاصه منم خيلي زود پشتمو كردم بهش و از تو شيشه
ي كمد داشتم كون مبارك رو تماشا ميكردم از زور شهوت گوشم سرخ شده بود هي
ميگفتم برگردم به زور كيرمو بكنم تو كونش جرش بدما؛جلو خودمو گرفتم و رفت
تو حموم كه يه 20 سانتي از سطح آشپزخونه بالا تره و يه پله ميخوره يعني
اينكه اگه سرتو بچسبوني به زمين از لاي در قشنگ ميشه حموم رو ديد زد ما
هم اين كارو كرديم از اول تا آخر اون زير داشتيم سر و سينه و كوس و كون
رو ديد ميزديم.عزمم رو جزم كردم كه برا كشيدن پشتش و كردنش يه 10 دقيقه
گذشت خودش طبق معمول صدام كرد كه برم پشتشو بكشم هميشه چهار زانو كه
ميشست يه چيزي هم رو پاش مينداخت و يه چيزي دور كونش ميبست كه كونش مشخص
نشه اما اين دفعه مثل اين كه سر و گوش ننه گوهر هم ميخواره راستي اسم
مادربزرگم گوهر لباسامو در آوردم كه كفي نشه و شروع كردم به كيسه كشيدن
پشتش موقع كشيدن به عقب(طرف من) فشار مياورد كمرش از رو شرت به آقا دايي
ما ميخورد منم چوب كرده بودم كيري خلاصه اونم 2 زاريش افتاده بود يه چند
دقيقه اي كه كشيدم به خودم اومدم ديدم تمام بدن منم كفي نشده رفتم پامو
داشتم ميشستم زير شير كه.گوهر: تو كه خيس شدي مامان بيا پشتتو ليف
بكشم.من:باشه اما زود بکش که كار دارم.من نشستم و اونم در همين بين داشت
ميگفت.بعد از يه سال 4 كلام مادربزرگ و نوه صحبت كنيم.من: اي بابا اختيار
داريد.تو همين بين بود كه دستش سينمو محكم گرفته بود و عوض ليف زدن داشت
باهام لاس ميزد منم فهميدم خودم عين اون به سمت عقب ميآوردم كه كمرم به
اون پستون هاي ماماني بخوره با اين كار من انگار ديونه شده بود خودش
دستشو برد پايين چون شرتم از اين شلواركا بود از تو پاچش داستشو برد تو
عبل ما هم سيخ رفته بود دستش اين شد كه قشنگ تكيه دادم به سينش اونم رفت
عقب و گردنش چسبيد به ديوار و خودش رو زمين خوابيد نم نم برگشتم رفتم رو
سينش عين سگ داشتم از اون سينه ها ميخوردم 4 5 نفري رو تا به حال زده
بودم زمين اما سينه هيچ كدوم به اين خوشمزگي نبود نميدونم شايد دليلش سن
اما به هر حال ديدم خانوم جوون 40 سال پيش فهميدم از اين عشق بازي ها
چيزي حاليش نيست. تو رخت كن حموم يه كمد داريم كه توش تيغ و بتادين و
پماد و از اين كس شعراس. پشت اينا من يه اسپري قايم كرده بودم اسپري رو
ورداشتم خالي كردم رو كيرم.بنده خدا تعجب كرده بود انقدر زدم كه كيرم
داشت آتيش ميگرفت اما دست ميزد يخ يخ بود يه نمونه جق زدم بره به خردش.از
كيرم براتون بگم بهم ميگن خر كير.كيررو آماده كردم و گفتم يه جوري جرت
ميدم که شوهرتم انجوري جر نداده باشه.قنبل كرد طرف من رو زانوهاش خم شد و
دستشو زد بود رو زمين كه كيرو كردم تو.كوسش انقدر تنگ بود كه با زور تف
گشادش كردم20 دقيقه داشتم تلمبه ميزدم اونم لباشو قفل كرده بود از تو
داشت داد ميزد يه صداي خفيف فقط داشت ميومد.پستون اين بنده خدا انقدر
گنده بود كه نوكش به زمين ميخورد اما اونايي كه پيرزن كرده باشن ميدونن
كون پيرزن گشاد ميشه بعداز 45 سالگي.ماهم از اين موضوع طبيعي سوء استفاده
كردم كيرو كردم تو قشنگ كيرم رو كرده بودم توکونش و داشتم تلمبه ميزدم و
خم شده بودم روش.گوشه سينهاشو تو دستام جا دادم يه 3 دقيقه بعد يك لرز
كرد و ارضا شد منم عاشق آب كوسم که كيرمو باهاش خيس كنم و دوباره كردم
توش ايندفعه خيلي حال ميداد منم هرچي بود نبود و توش خاليكردم و بعدش دوش
گرفتم جالب اينجاست كه من دوش گرفتم لباسامو پوشيدم رفتم اون هنوز كف
حمام خوابيده بود.پایان

1 نظرات:

ایرانی گفت...

خیلی جالب وهوس انگیز بود .آخرشم مادر بزرگه که فکر کنم به سن یائسگی رسیده ارضاشد و به تمتع نهایی رسید شاید یه جوابی برای این سوالم که آیا زنان در پیری مثل دوران جوانی می تونن به اوج لذت برسند وهمون مکانیزم دوران جوانی رو داشته باشند(منتها در زمانی طولانی تر)گرفته باشم .متشکرم امیرجان ..ایرانی

 

ابزار وبمستر